چند انشا در مورد مادر و محبت های مادرانه
محبت های مادرانه که همیشه در تک تک لحظات زندگی ما دیده می شود و می توان ساعت و روزها و حتی صفحه ها در مورد این موضوع متن هایی را نوشت اما در اینجا برای شما عزیزان چند متن کوتاه و ادبی و اشن با موشوع مادرانه قرار داده ایم امید است که استفاده ببرید.
انشا در مورد مادر و محبت های مادرانه 1
مادر ، آن هنگام كه درخشش چشمانت را در آسمان زندگي ام مي بينم؛ آن هنگام كه جوشش چشمه ي چشمت را در سراشيبي صورت زيبايت برانداز مي كنم؛ زماني كه به ياد مي آورم چگونه در جستجوي آغوش پرمهرت حجم خالي فضا را لمس مي كردم و با بي تابي نامت را بر زبان مي آوردم؛ دلم چون كودكي بازيگوش و بهانه گير در كنج قفس سينه سر بر ديوار مي كوبد.
عزيز من، عزيز بودنت را خدا دانست. او كه بهشت را زير پايت نهاد. و تو را بزرگ و گرامی داشت.
گاه دست هايم روي موج احساس مي لرزد و باران اشك در چشمانم به غم مي نشيند. چرا که جوانيت را به پاي من ريختي تا جوانم كني، تا روزي كنارت بنشينم و سرم را بر زانويت بگذارم و نوازش دست هايت را روي صورتم احساس كنم ؛ تا روزي تكيه گاهت شوم و انيس تنهاييت.
اي كسي كه خورشيد در مقابل مهرباني ات شرمنده مي شود و ماه چهره در نقاب مي كشد، هنگامي كه رنج بي خوابي ات را كه با گريه هاي شبانه ي من تفسير مي شود، تصوير مي كنم و زماني كه به ياد مي آورم كه نمي توانستم لحظه اي حتي به اندازه يك چشم بر هم زدن بي تو بمانم، اشك روي چشمانم پرده مي اندازد.
مادرم، اي اميد من، هنگامي كه با وجودت گل آرزوهايم شكوفه داد و ديوارهاي سنگي سكوتم شكست. تو به من زباني آسماني ياد دادي، تو آيينه ي آفتابي. مرا مثل آب جذب خودت كردي ، تو مرا سبز كردي…
مادرم، اي آن كه وجود مقدست سراسر عشق و ايمان و دل درياييت به وسعت آسمان است، من با واژه هايم كه لبريز عشق است همه جا مي نويسم كه دوستت دارم و بدان كه تو را در ايمن ترين و زيباترين عضو بدنم جاي داده ام و هر لحظه با هر تپش ، قلبم نام زيبايت را زمزمه مي كند.
.
.
.
انشا در مورد مادر و محبت های مادرانه 2
مي خواهم براي تو بنويسم اي مادر!
از زلالي چشمانت كه دريايي از مهر و محبت در آن موج مي زند؛ از قلب با صفايت كه آكنده از شميم معرفت است، از تو اي يگانه؛ اي روشنايي؛ اي زندگي…
تو كه با شكوفه ي لبخند زيبا مي شوي ؛ تو آن پناهگاهي هستي كه مرا از هجوم سياهي و تاريكي در امان مي داري؛ اما من هميشه با نگاهي كودكانه همه چيز را به بازي مي گيرم؛ وتو چه صبور و بردباري در برابر كردار من و چه مهربان و با صفا نوازشم مي كني.
من زندگي را با تو معنا مي كنم، غروب را دوست دارم با تو، زيرا مرا بر بالاي بلند نگاهت مي نشاني و من از منظره ي چشمان تو غروب را مي نگرم. دوستت دارم آن زمان كه در پناه دست هاي مهربان تو آرامش مي گيرم؛د وستت دارم عاشقانه، صادقانه، بي نهايت، تا قيامت… اي مادر خوبم.
.
.
.
انشا در مورد مادر و محبت های مادرانه 3
مادر یعنی دلسوز و بی قرار، مادر یعنی امید در سختی ها، مادر یعنی رایحه ی خوش گل ها، مادر یعنی تمام وجود ما.
ای که همه جا هستی و بوی تو آرامش بخش دل هاست. ای که پادشاهان قدرتمند گدای دستای تواند. ای کسی که بهشت بی صبرانه مشتاق تو است.
بگو چگونه ستایش جان سوزی هایت را کنم، بگو چگونه شب هایی را که در خواب ناز بودم و تو بیدار ماندی را جبران کنم، بگو چگونه دوایی باشم بر درد های زندگی ات.
ای مادرم بدان تا تو به بهشت نروی به بهشت نمی روم، بدان پس از گذشت سال ها، سال مهرت در دلم جاری می ماند.
دوستت دارم، اشک های گوشه چشمت را هنگام موفقیتم دوست دارم، نگاه مادرانه ات را هنگام جدایی ها دوست دارم و تا ابد محتاج دستانت هستم، محتاج دستانی که سرم را نوازش می کرد، محتاج دستانی که پارچه ی خنک بر پیشانیم نهاد. حتی محتاج آن دستانی هستم که سیلی بر صورتم نهاد و راه بد و راست را به من نشان داد.
ای مادرم، ای کسی که هر چه گویم تلافی جانسوزی هایت نمی شود. ای کسی که آوردن نامت پر افتخار تر از قهرمان شدن در جهان است به خاط تمام خوبی هایی که در حقم کردی و من نادیده گرفتم مرا ببخش.
.
.
.
انشا در مورد مادر و محبت های مادرانه 4
بنام خالق مادر با همه زیبایی هایش
مادرم! ای ستاره ی وجودم و ای خالق عشق! توی را با همه ی وجود می ستایم ای شگفتی آفرینش! در وصف تو این بس که پیامبر فرمود:بهشت زیر پای مادران است. مادر من!
ولی زیر پای تو که بهشت نبود! زیر پای تو تمام آرزو هایت بود که به خاطر من از آنها گذشتی! تو یک فرشته ی پاکی که خدا به آفریدن تو می بالد و به راستی که بالیدن دارد.
این اعجوبه ی خلقت! با وجود تو تمام زشتی ها و نگرانی ها از وجودم رخت بر می بندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل می شود. مادر؛ تویی که بیابان وجودم را از عطر خوشت سیراب کردی! و مرا به زندگی امیدوار ساختی و تنهاییهایم را یاور گشتی! اکنون از دور، دست تو، گل سرسبد هستی را می بوسم و خود را خاک زیر پایت می کنم.
The post چند انشا در مورد مادر و محبت های مادرانه appeared first on پرشین بکس.