Quantcast
Channel: پرشین بکس
Viewing all articles
Browse latest Browse all 5921

متن بازگشایی مدارس ؛ متن های تبریک سال تحصیلی جدید و آغاز مدارس

$
0
0

متن بازگشایی مدارس ؛ سال تحصیلی جدید رو به آغاز است و در آخرین روز های تابستان هستیم . روز های قبل از شروع مدارس همیشه جالب و زیبا است .

دلهره و استرس شروع مدارس از یک سمت ، و ذوق دیدن دوستان و استفاده از لوازم تحریر جدید طرف دیگر ! هرچقدر هم سخت و زیبا باشد ، مدرسه ها در حال بازگشایی هستند و باید خود را برای شروع سال تحصیلی آغاز کنید . در این مطلب از پرشین بکس با ” متن بازگشایی مدارس ” در خدمت شما علاقمندان گرامی هستیم . در ادامه مجموعه بزرگی از متن ها برای شما گردآوری شده است که می توانید در شبکه های اجتماعی از آن استفاده نمایید .

متن بازگشایی مدارس-متن ادبی در مورد مدرسه-جملات ناب در مورد مدرسه

_________ متن ادبی در مورد بازگشایی مدارس ____________

مهر که می‌آید، پاییز آغاز می‌شود. برگ هاي‌ درختان که شروع به ریزش میکنند، شکوفه هاي‌ لبخند کودکان، یکی یکی گل میدهند.

در فضای کلاس ها. تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها. کلمات مهربان، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق، بر صفحه هاي‌ سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان.

__________________________________

کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می‌شود، همینطور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.

کاش قدر معلم هاي‌ صمیمی را بیشتر بدانیم!

______________ جملات ناب در مورد مدرسه ____________

مهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت هاي‌ عاشق درس و مدرسه، ماه شکوفایی نیلوفران در دعای نم نم باران هاي‌ عاشقانه پاییز. مهر، ماه مدرسه است.

سال تحصیلی که آغاز میشود، همه ی ي آبشارها با کودکان کلاس اولی، صدای آب را می‌کشند و بادها، صدای ابرها رابا باران بخش می‌کنند.

نسیم، عطر پرواز را از سطرهای مقدس کتاب ها، همراه با صدای کودکان سر خوش مدرسه، به آسمان هفتم میرساند. فرشته ها از پشت پنجره هاي‌ کلاس سرک میکشند به تماشای کودکانی که مشتاق ؛ به درس هاي‌ معلمی که زندگی رابه آنان می آموزد، گوش سپرده اند. هوا دراین فضای مقدس نفس می‌کشد تا خوشبو شود.

__________________________________

پس همه ی شما امروز به مدرسه می‌روید که دل هاي‌ نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.

____________ متن بازگشایی مدارس ___________

روز هیاهوی دانش آموزان شاد … روز معلم هاي‌ صبور و مهربان … روز ناظم هاي‌ دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی … روزی که باز فراش پرتلاش، می‌رود به جنگ هر چه غبار.

__________________________________

شما یادتون هست بزرگ ترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المساعل بود
از اختلاص هم جرمش بیشتر بود !
وقتی جوابا رو میخوندیم همه ی جوابا مثل هم بود

__________________________________

یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم می‌شد و مبصر دفترارو جم می کرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ؛ نوبتمون که می ‌شد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم نادرست داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!!

_____________ متن ادبی در مورد مدرسه _______________

از امروز، قرار است همه ی ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه اي راکه با آجر واژه ها ساخته می‌شود، همان جا که پنجره هایي از جنس برگ هاي‌ سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را میگویم.

__________________________________

شوق و اشتیاق این روزهای محصل ها رو که می بینم ؛ گذشته هاي‌ دور میاد سراغم…

خاطراتی شیرین و گهگاهی تلخ …!

_____________ متن بازگشایی مدارس ___________

مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند.

در فضای کلاس ها. تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها. کلمات مهربان، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق، بر صفحه های سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان.

مهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت های عاشق درس و مدرسه، ماه شکوفایی نیلوفران در دعای نم نم باران های عاشقانه پاییز. مهر، ماه مدرسه است.

سال تحصیلی که آغاز می شود، همه ی آبشارها با کودکان کلاس اولی، صدای آب را می کشند و بادها، صدای ابرها را با باران بخش می کنند.

نسیم، عطر پرواز را از سطرهای مقدس کتاب ها، همراه با صدای کودکان سر خوش مدرسه، به آسمان هفتم می رساند. فرشته ها از پشت پنجره های کلاس سرک می کشند به تماشای کودکانی که مشتاق ، به درس های معلمی که زندگی را به آنان می آموزد، گوش سپرده اند. هوا در این فضای مقدس نفس می کشد تا معطر شود.

( عباس محمدی )

__________ متن بازگشایی مدارس _______________

روزی که همه ی دیوارها، میزها و صندلی هاي‌ مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند میزنند.

__________________________________

روز هیاهوی دانش آموزان شاد … روز معلم های صبور و مهربان … روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی … روزی که باز فراش پرتلاش، می رود به جنگ هر چه غبار.

روزی که همه دیوارها، میزها و صندلی های مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند می زنند.

آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که می روند به سمت باغ دانایی.

از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه ای را که با آجر واژه ها ساخته می شود، همان جا که پنجره هایی از جنس برگ های سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را می گویم.

پس همه شما امروز به مدرسه می روید که دل های نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.

کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.

کاش قدر معلم های صمیمی را بیشتر بدانیم!

( مصطفی پورنجاتی )

_____________ جملات زیبا در مورد مدرسه ___________

یادِ اون ده تومنی کاغذی که بابام هرروز صبح از داشبورد ماشینش در میاورد و می گفت این برای امروز و فردات…

یاد اون دوتومنی هایي که سکه بودو برای کرایه ي اتوبوس میزاشتم کنار.

اون دفترایی که جنس کاهی بودن…

__________________________________

انگاری اون موقع ها کمتر درد و ناراحتی بود…

شوق و ذوق مدرسه رفتن از چله ي تابستون توی نگاه بچه ها موج میزد…

کاش می‌شد یه بار دیگه ؛ فقط یه بار دیگه،شب با استرس امتحانِ املا بخوابم و صبح با صدای مادرم بیداربشم،نون و پنیر و گردو رو هول هولکی بخورم و سوار پیکان مدل 56 بابام بشم و یه ده تومنی بگیرم واسه امروز و فردام…

__________________________________

شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش می‌کردم که دیگه چشمام خسته می‌شد ؛ تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش می کردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …

__________________________________

آخه من نمیدونم شادی هاي‌ هاي‌ راه مدرسه که میگن یعنی چی؟
والا ما که یا کتک میخوردیم یا کتک میزدیم
شادی مادی هم در کار نبود فقط گریه و لباس پاره
که البته بعداز اون هم مادر گرامی از خجالتمون حسابی درمیومدن!

__________ متن بازگشایی مدارس _____________

اصلا انگار اون موقع مدرسه ها یه حال و هوای دیگه داشت.

گچ و تخته سیاه رفیقت بودن، نیمکت ها محرم اسرارت بودن… هم اکنون همه ی چی هوشمند شده، حتی به تخته ها هم نمیشه اعتماد کرد…

اصلا گردوهای اون موقع که با نون و پنیر میخوردی هم یه طعم دیگه داشت…

__________________________________

یکسال پیش ؛ آه ؛ وقتی که می شکفت گلهای مدرسه چشم انتظار بود از پشت پنجره ؛ بابای مدرسه بابای مدرسه یعنی : دعای خیر یعنی : نماز صبح یعنی کسیکه ماند در خانه دلش غم هاي‌ مدرسه مردی که بار ها توی کلاس ما جارو کشید و رفت از اشک های او باغ شکوفه بود هر جای مدرسه

__________________________________

باز آمد بوی ماه مدرسه
بوی بازی های راه مدرسه

 

بوی ماه مهر، ماهِ مهربان
نوِرِ خورشید پگاهِ مدرسه

 

از میان کوچه های خستگی
می گریزم در پناه مدرسه

 

باز می بینم ز شوق بچه ها
اشتیاقی در نگاهِ مدرسه

زنگ تفریح و هیاهوی نشاط
خنده های قاه قاه مدرسه

 

باز هم بوی باغ را خواهم شنید
از سرود صبحگاه مدرسه

روز اول لاله ای خواهم کشید
سرخ بر تخته سیاه مدرسه

 

باز آمد بوی ماه مدرسه

بوی بازی های راه مدرسه

____________متن بازگشایی مدارس___________

شوق و اشتیاق این روزهای محصل ها رو که میبینم ، گذشته های دور میاد سراغم…

خاطراتی شیرین و گهگاهی تلخ …!

یادِ اون ده تومنی کاغذی که بابام هر روز صبح از  داشبورد ماشینش در میاورد و میگفت این برای امروز و فردات…

یاد اون دوتومنی هایی که سکه بود و برای کرایه ی اتوبوس میزاشتم کنار.

اون دفترایی که جنس کاهی بودن…

اصلا انگار اون موقع مدرسه ها یه حال و هوای دیگه داشت.

گچ و تخته سیاه رفیقت بودن، نیمکت ها محرم اسرارت بودن…  الان همه چی هوشمند شده، حتی به تخته ها هم نمیشه اعتماد کرد…

اصلا گردوهای اون موقع که با نون و پنیر میخوردی هم یه طعم دیگه داشت…

انگاری اون موقع ها کمتر درد و ناراحتی بود…

شوق و ذوق مدرسه رفتن از چله ی تابستون توی نگاه بچه ها موج میزد…

کاش میشد یه بار دیگه ، فقط یه بار دیگه،شب با استرس امتحانِ املا بخوابم و صبح با صدای مادرم بیداربشم،نون و پنیر و گردو رو هول هولکی بخورم و سوار پیکان مدل ۵۶ بابام بشم و یه ده تومنی بگیرم واسه امروز و فردام…

The post متن بازگشایی مدارس ؛ متن های تبریک سال تحصیلی جدید و آغاز مدارس appeared first on پرشین بکس.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 5921

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>