انشاء درباره ستاره
آسمان شب را بسیاری از افراد دوست دارند به دلیل زیبایی بی نهایت ان که این زیبایی معمولا ماه و نرو مهتاب به وجود امده و در ادامه ان از ستاره های ریزی و زیبایی که در دامن شب و آسمان به صورت فراوان دیده می شوند.برخی از آن ها چشمک زن بوده و برخی دیگر ثابت و همچنین می تون از برخی از آنان برای راهنمایی و مسیریابی استفاده کرد و همچنین به عنوان صور فلکی برای چزخش ماه های سال از آن استفاده کرد و راهنمایی گرفت.بسیاری از ما یک عدد از این نقاط نورانی زیبا را به عنوان یک دوست برای خود انتخاب می کنیم که می تواند یک جرقه برای نوشتن یک داستان زیبا باشد.برای خواندن این انشا با ما همراه باشید.
انشاء درباره ستاره
روی ایوان ایستاده بودم و ب اسمان پر ستاره نگاه میکردم،صدای مرموزی مرا به خود جلب کرد ،نردبامی که گوشه ی حیاط بود تکان میخوردنزدیک تر شدم ولی چیزی نبود،ناگهان به سرم زد تا از پله های آن نردبام بالا روم .
پله ها را یکی یکی میگذراندم و گویی نردبام بلند تر میشد .همانگونه ک بی وقفه پله ها را سپری میکردم میتوانستم حضور گرمای ستارگان را در کنار خود حس کنم
روی یکی از پله ها متوقف شدم و دستم را دراز کردم تا یکی از انان را ب دست بگیرم .
چند ستاره ای کندم و در جیب بلوزم گذاشتم ،با احتیاط پله ها را باز گشتم،ناگهان پایم به یمی از پله ها گیر کرد و با صدایی محیب ب زمین خوردم.
در همین حین ک از ترس جیغ میکشیدم مادرم مرا از خواب بیدار کرد
از حول و ترسی ک در جان داشتم دست خود را ب سمت جیبم اما ستاره ای در کار نبود
نفسم را ب بیرون دادم و خدارو شکر کردم ک همه ی اتفاقات خواب بود.
The post انشاء درباره ستاره appeared first on پرشین بکس.