چند داستان کوتاه و انشا در مورد حجاب و عفاف
موضوع حجاب و عفاف یکی از موضوعات مهم و پر مغزی می باشد که می توان سطرهای بسیاری درباره آن نوشت و سمت و سوی مطلب را به نقاط مختلفی کشاند در ادامه این پست چند نمونه از انشاها و نوشته های کوتاه در مورد حجاب و عفاف را برای شما عزیزان اماده کرده و قرار داده ایم.
انشا حجاب و عفاف شماره یک
شش ماه از چادری شدنم گذشته
و من هر روز که میگذره خوشحال و راضی ترم از انتخابم
خدایا صد هزاز هزار مرتبه شکر
چادر به من ارزش میده و به خودم افتخار میکنم!
چادر … محافظ من ِ
دیروز که داشتم چادرم رو اتو میزدم… یادم اومد چقدرررررر دوسش دارم
و حس میکردم من و به بانوی دو عالم نزدیک میکنه (من کجاااااا و بانو کجاا!)
این حداقل کاری ِ که ازم برمیاد دیگه!
خدایا کمکم کن بتونم چادرم رو ، حجابم رو حفظ کنم
خدایا کمکم کن هر روزم بهتر از روز قبل باشه
خدای مهربونم کمکم کن کسی باشم که میتونه رضایت تو رو جلب کنه
خدایا دوست دارم
دوسَم داشته باش… لطفا!!!
.
.
.
انشا حجاب و عفاف شماره دو
حجاب من ، چادر مشکی من است
پس چادرم را دوست دارم
من این سیاهی تمام قد را دوست دارم !
خودم ، دوستش دارم و انتخابش کردم !
اما نه به اجبار خانواده و نه به قانون اداره و نه به هر دلیل دیگر
با تمام آرزوهای رنگارنگ ، با تمام راحتی ها ، با تمام دنیا ، عوضش نخواهم کرد
می دانی ، چرا ؟؟
برای اینکه حجاب واجب است و حجاب داشتن حق من است
مپندار که دست و پا گیر است ، چون که باید دست و پا رابگیرد!
از دست درازی ها و قدم های اشباه
حجاب چون چتری است در برابر باران مسموم نگاه ها !
ذوق خارج از خانه بودنم تنها به چادر سیاهم است !
به اینکه باید از حق خود دفاع کنم …
همان حق داشتن حجاب را می گویم
به اینکه من حق دارم چادری باشم و تو اگر نخواستی ، نباشی
من یک چادری ام
دوستش دارم و چادری خواهم ماند .
.
.
.
انشا حجاب و عفاف شماره سه
من چادرم را دوست دارم، چرا که سیاهیش نشانه رفته و بر زمین نشانده است هرچه سیاهی و ظلمت را، هرچه نگاه زهرآلود را!
من چادرم را دوست دارم، چرا که سنگینی نجابتش، خم کرده است کمر دشمنان را و حصار امن و ایمنش، نقش برآب کرده است نقشههای بدخواهان و هرزهدلان را!
من چادرم را دوست دارم، چرا که سلاح من در جنگ نرم با دشمن است و خاکریزهای آنان را چه ماهرانه فتح میکند. بدون این سلاح قافیه جنگ را از همان ابتدا باختهام و با آن، جبهه اراده و فکر و عزم دشمن را سنگر به سنگر فتح کردهام!
من چادرم را دوست دارم و آن احساس زیبا، امنیت و آرامشی که از داشتنش دارم، هیچگاه با نگاههای سنگین عوض نمیکنم!
من چادرم را دوست دارم، چرا که مرا یاد کوچههای غریب مدینه میاندازد، یاد چادر خاکی زهرای اطهر (س) و چه پیوند زیبایی بین چادر فاطمه(س) و ولایت علی (ع) است. شاید اگر آن روز حرمت چادر زهرا (س) حفظ میشد، به زیر دست و پا نمیافتاد، هیچگاه علی (ع) خانهنشین نمیشد!
من چادرم را دوست دارم، چرا که هرگاه میایستم و آن را با افتخار به سر میکنم، به یاد هزاران شهیدی میافتم که بر خاک افتادند تا زنان ایران زمین با وقار بایستند!
سرخی خونشان فرش انقلاب شد تا سیاهی چادر زنانی چون من برافراشته بماند، در سطر سطر وصیتنامههایشان اینگونه مرا به رعایت حجاب سفارش کردند:
«خواهرم، محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را میبینی و دشمن تو را نمیبینید.»
من چادرم را دوست دارم، چرا که به این سخن گهربار مولایم علی(ع) یقین دارم که فرمودند: «بهترین لباس، لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد» و چادر مصداق کامل این گفتار است، برترین پوششی است که مرا به خدای مهربان وصل میکند و مرا از هرچه غیر اوست جدا میسازد.
من چادرم را دوست دارم، چرا که همین سخن رهبر و مقتدایم امام خامنهای برایم بزرگترین و قاطعترین حجت است که در بحث حجاب و عفاف فرمودند: «چادر یک نشانه ملی است، هیچ اشکالی هم ندارد. هیچ منافاتی با هیچ نوعی تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعا بنای تحرک یا کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد. لباس رسمی زن میتواند چادر باشد و همانطور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است.»
من چادرم را دوست دارم، چرا که شاید مُحرمی، این افتخار نصیبش شود که خیمهگاه عزاداران حسینی گردد. آن روز که پسرم بیاید و چادر مرا بخواهد و با همبازیهایش در کوچه عزای حسین (ع) برپا کند!
من چادرم را دوست دارم، چرا که چادر برای من نماد عفاف است و حجاب، نماد نه گفتن به تمام آرزوهای رنگارنگ دنیایی، نماد فاطمهوار زیستن و خدایی شدن!
من چادرم را دوست دارم…
.
.
.
انشا حجاب و عفاف شماره چهار
منم یه روزی از حجاب متنفر بودم اما الان حجابمو دوست دارم چون بهم ازادی میده
حجابمو دوست دارم چون کسی تو خیابون به خودش اجازه نمیده مزاحمت ایجاد کنه
حجابمو دوست دارم چون یه حس امنیت و ارامش بهم میده
حجابمو دوست دارم چون باعث میشه خانوم تر جلوه کنم
حجابمو دوست دارم چون باعث میشه از نگاه ها بد در امان باشم
حجابمو دوست دارم چون خدا ازم خواسته و با جون و دل انجامش میدم
حجابمو دوست دارم چون به خاطر اینکه الان داشته باشیم اش خون ها ریخته شده
حجابمو دوست دارم چون مثل خاریه تو چشم دشمن ها
حجابمو دوست دارم چون هیچ وقت از مد نمی افته
حجابمو دوست دارم چون میراث حضرت فاطمه ی زهرا (س)
حجابمو دوست دارم چون باعث میشه دل هیچ ادم هرزه ای واسم نتپه
حجابمو دوست دارم چون ارزشش اونقدر زیاده که شبکه های خارجی دارن خودشون و میکشن و کلی هزینه میکنن که از چشممن بندازنش ولی نمیتونن
حجابمو دوست دارم چون با وجود سن کم منو حاج خانوم صدا میزنن
حجابمو دوست دارم چون داشتنش توفیق میخواد
حجاب من همون چادرمه من چادرم و دوست دارم
The post چند داستان کوتاه و انشا در مورد حجاب و عفاف appeared first on پرشین بکس.