شعر عاشقانه کوتاه برای همسر – شعر جایگاه بسیار بالایی در بین خانواده های ایرانی دارد و شعر ایرانی از قدیم ابزاری برای ابراز علاقه همسر بوده است . در این ارسال از پرشین بکس با اشعار عاشقانه زیبا درمورد همسر در خدمت شما هستیم . اگر به دنبال شعر عاشقانه کوتاه برای همسر خود هستید به ادامه این مطلب مراجعه نمایید .
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
لبخند زدی بهار بی تاب شکفت
یک پنجره روبروی مهتاب شکفت
آن لحظه که چشمه از نگاهت جوشید
احساس فرو خفته مرداب شکفت..
ک گوشه نشسته ام پر از تشویشم
نقاشیه چشمان تو هم در پیشم
زیبا تر از انی که تصور بکنم
من جز تو به هیچکس نمی اندیشم.
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
به که باید دل بست ؟
به که شاید دل بست ؟
نقش هر خنده که بر روی لبی میشکفد ـ
نقشه یی شیطانیست
در نگاهی که تو را وسوسه عشق دهد ـ
حیله پنهانیست .
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
شوری برخاست. فتنه ای حاصل شد.
سر نشتر عشق. بر رگ روح زدند.
یک قطره ی خون چکید و نامش « دل» شد.
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
کرانی ندارد بیابان ما
قراری ندارد دل و جان ما
چگونه زنم دم که هر دم به دم
پریشان تر است این پریشان ما
ترسم آخر زغم عشق تو دیوانه شوم،
بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم،
آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب،
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
بگیر این گل از من یاد بودى
که تنها لایق این گل تو بودى
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عزیز من تو بودى
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
لحظه ها از پى هم میگذرند
غافل از دیدن چهره ى زیبای تو
این فاصله را که آغاز کرد
که جدایى آخــــــــــر دلتنگى ست
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو
به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو
من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو
من این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری برای با تو موندن تا همیشه دوستت دارم
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ای کاش که من پیر شوم در بغلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
بی تاب تر از جان پریشان در تب
بی خواب تر از گردش هذیان بر لب
بی رویت روی او بلاتکلیفم
مثل گل آفتابگردان در شب
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
.
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر به ، به که دوصد دل برما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد …
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
او رفت و انتظارش باقیست
پشت قدمش عبور اشکم جاریست
ای کاش بداند که پس از او عمری
در خلوت من همیشه جایش خالیست
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
اگه یکی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
بدون عشق نشان از جهان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمرِ تو هم ای جوان نخواهد ماند
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
به دنبال کدام پایان خلاف جاده ایستادی ؟
چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم ؟
کجای جاده بد بودم ، کجای قصه بد کردم ؟
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ ، قلب بیقرارم مال تو !
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که داغ سینه ی من را درخت کاج نداشت
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم
بیا دوباره در این باره اشتباه کنیم
من و توایم که تنها گناهمان عشق است
عجب گناه قشنگی ، بیا گناه کنیم
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
دلم دلگیره این روزا
تنم دلتنگ موندن نیست
دیگه دلواپس روزو
به تاریکی رسوندن نیست
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ﺁﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﺮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
یک ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﻩ ﺣﺴﺎﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻧﻪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ
ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﯼ
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
جان رفته ولی زخم وفایت نرود
تاثیر طلسم چشم هایت نرود
فرشی ز دل شکسته انداخته ام
آهسته بیا ، شیشه به پایت نرود
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ﺩﻟﻲ ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺮﻱ ﻧﺎﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻏﺮﻝ
ﺑﺎ ﺳﺮﻭﺩ ﺁﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ﺷﺒﻲ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﻗﺪ ﻧﮑﺸﻴﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭﻟﻲ
ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﭙﺮﻳﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
نمیدونی چه کاری با دلم کردی
نمیدونی چه غمگینم نفهمیدی
نمیشناسی منو از من چقدر دوری
تو این روزا چه بی رحمانه مغروری
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ندیدی چشم غمگین و تر من
تو رفتی و نشد این باور من
به پایت می نشینم تا بیفتد
دوباره سایه ی تو بر سر من
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
ارباب شده ، گرفته یک برده دلم
عمریست کشیده دور من نرده دلم
چندیست که فکر میکنم حتی عشق
چیزیست که از خودش در آورده دلم
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانند
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
نداند کسى جز من و روز و شب
که بر من چه روز و چه شبها گذشت
چه حاصل ز دیروز و امروز من ؟
که این هر دو در فکر فردا گذشت
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
تو گفتی با منی ؛ من تار و تو پود
ولی در با تو بودن دل نیاسود
دلم ، بغضم ، غرورم را شکستی
ببینم ! این کجایش عاشقی بود ؟
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
دلگیرم از تمام خودم ، از زمان ، زمین
از تو همیشه مثل خودم با دلم عجین
این روزهای بی غزل این روزهای تلخ
می خواستم کنار تو باشم فقط همین !
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
لبریز غزل بیا همی آهسته
چون آیه بخوان مرا کمی آهسته
آهسته مرا رها بکن از سر عشق
تا در تو رها شوم دمی آهسته
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
وای بر من تو همانی که امیدم بودی ؟
تو همان چشم سیه دلبر افسونگر من ؟
هرچه کوشم مگر این حادثه باور نکنم
میدود یاد خطاهای تو در باور من
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ب من برگردون احساسی ک آرومم کنه بازم
وگرنه من بدون تو با دلتنگی نمی سازم
میام پیش تو ک رفتی حالا ک سرد و غمگینم
تو هم برگردون آغوشت ک من محتاج تسکینم
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
جانم بلب از لعل خموش و رسید
از لعل خموش باده نوش تو رسید
گوش ثوشنیده ام دردی دارد
درد دل من مگر به گوش تو رسید
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ای زلف مسلسلت بلای دل من
وی لعل لبت گره گشای دل من
من دل ندهم بکس برای دل تو
تو دل مده بکس برای دل من
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
کم نامهی خاموش برایم بفرست
از حرف پرم گوش برایم بفرست
دارم خفه میشوم در این تنهایی
لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
در دفتر شعر من صدا پنهان است
یک رود پر از ستاره در جریان است
من در سر خود ابر زیادی دارم
جیب کلمات من پر از باران است
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
در وطن مثل غریبانم،نمی دانم چرا
روز و شب سر در گریبانم، نمی دانم چرا
هر که از روی دل جانم فدایش می کنم
مثل عقرب می زند نیشم، نمی دانم چرا
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر از هزار نتوانم کرد
خواجه عبدالله انصاری
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
درخت غم بجانم کرده ریشه
بدرگاه خدا نالم همیشه
رفیقان قدر یکدیگر بدانید
اجل سنگست وادم مثل شیشه
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
.
الله به فریاد من بی کس رس
فضل و کرامت یار من بی کس بس
هر کسی به کسی و حضرتی مینازد
جز حضرت تو ندارد این بی کس کس
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
.
سم آخر زغم عشق تو دیوانه شوم،
بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم،
آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب،
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب.
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
.
چو دلبر من به نزد فصّاد نشست
فصّاد سبک دست سبک دستش بست
چون تیزی نیش در رگانش پیوست
از کان بلور شاخ مرجان برجست
.
.
دوبیتی و شعر کوتاه عاشقانه
.
.
.
شعر عاشقانه بلند برای همسر
.کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم؟
پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم؟
.
چرا به من شک میکنی؟ من که منم برای تو
لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو
.
دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو؟
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هقهقمو؟
.
گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین
حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین
.
سفر نکن خورشیدکم ترک نکن منو نرو
نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو
.
نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه
.
گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین
حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین
.
نوازشم کن و ببین عشق میریزه از صدام
صدام کن و ببین که باز غنچه میدن ترانههام
.
اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمیام، گمم
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم
.
گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین
حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
نمیشه که تو باشی من و من عاشقت نباشیم
فاصله را معنا کن با کتابی که زبانش آمدن است …
دست بر دیوار سیمانی بکش لمس قلب من به همین آسانی است …
بیراهه ای که به کوچه ی عشق می رسید اشتباه نبود راه را اشتباه آمده بودم پشیمان نیستم!
راهنما شده ام ….
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینم
شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست
آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟
این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند
با این همه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینیم
شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
از : محمد علی بهمنی
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
از : کاظم بهمنی
.
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
خواب و خیالنازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
.
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬
دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است…
و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم !
شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛
میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود
فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم
احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم
چیزهایی مثل ِِ
آینده
رفتن
ماندن
حالا اما اندیشه ای نیست برای به واژه آوردن..
.
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
کسی را میخواهم، نمییابمش
میسازمش روی تصویر تو
و تو با یک کلمه فرو میریزیاش
تو هم کسی میخواهی، نمییابیش
میسازیاش روی تصویر من
و من نیز با یک کلمه …
اصلا بیا چیز دیگری نسازیم
و تن به زیبایی ابهام بسپاریم
فراموش شویم در آنچه هست
روی چمنهای هم دراز بکشیم
به نیلوفرهامان فرصت پیچش بدهیم
بگذار دستهایم در آغوش راز شناور شوند
رویای عشق در همین حوالی مبهم درد است شاید!
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
تمام راهها را بسوی جاده ی تنهایی می پویم
و در اضطراب گلبوته های جدایی ,
چشمانم را بسوی صداقت پروانه های شهر عشق , آذین می بندم .
به تو فکر می کنم که چگونه در گلزار وجودم , آشیان کردی
و بر تاروپود تنم حروف عشق را ترنم نمودی .
پس باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت
هنوز در من شمعی روشن است .
و من…
در انتهای غروب , نگاهم را بسوی مشرق چشمانت دوخته ام
تا مگر بازتاب صداقتمان در دستان
تو تجلی کند ….!!!
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
.
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
.
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
.
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
.
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
.
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
.
دکتر افشین یداللهی
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
ناراحتت کردم دم رفتن
خواستم که ناامید بشی از من
.
این عادلانه نیست میدونم
ازم نپرس چطور میتونم
.
یکم واسهت لازمه بیرحمی
دلیلشو حالا نمیفهمی
.
به بغض وادارم نکن انقد
این گریهها باشه برای بعد
.
تو قلب من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چون که مجبوره
برو نباید مال من باشی .. خواهش نکردم، این یه دستوره
.
نفرین به این وجدان بیهودم
ای کاش من خودخواهتر بودم
.
غرور من این بار حق داره
دنیا به من خیلی بدهکاره
.
سکوت یعنی مرده فریادم
باید تو رو از دست میدادم
.
از من به تو پنجرهای وا نیست
وقتی که خوشبختیت اینجا نیست
.
تو قلب من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چون که مجبوره
برو نباید مال من باشی .. خواهش نکردم، این یه دستوره
.
.
.
.
.
ز عاشقی نشانه بیاور برای من
من عاشقم، بهانه بیاور برای من
من قانعم، کبوتر پرواز نیستم
یک دام، آب و دانه بیاور برای من
یک زنجره شبانه برایت میآورم
یک حنجره ترانه بیاور برای من
یک ذره مهربان شو و با مهربانیات
خورشید را به خانه بیاور برای من
از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت
یک قهر کودکانه بیاور برای من
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
شوق پرکشیدن است در سرم قبول کن
دلشکستهام اگر نمیپرم قبول کن
این که دور دور باشم از تو و نبینمت
جا نمیشود به حجم باورم، قبول کن
گاه، پر زدن در آسمان شعرهات را
از من، از منی که یک کبوترم قبول کن
در اتاق رازهـای تو سرک نمیکشم
بیش از آنچه خواستی نمیپرم، قبول کن
قدر یک قفس که خلوتت به هم نمیخورد
گاه نامه میبرم میآورم، قبول کن
گفتهای که عشق ما جداست، شعرمان جدا
بیتو من نه عاشقم، نه شاعرم، قبول کن
آب …
وقتی آب این قدر گذشته از سرم
مـن نمیتـوانم از تو بگذرم، قبول کن
.
.
.
.
توی این خلوت شب منمو حس غریب
دل عاشقم چرا ازهمه خورده فریب
من توی جاده عشق دیگه پانمیزارم
دلمو پیش کسی دیگه جا نمیزارم
ازکجا باید شروع کرد درد دل که گفتنی نیست
غصه ی من خیلی وقت که دیگه شنیدنی نیست
تو خودم دارم میپوسم ولی هیچ کس نمیدونه
چقدرسخته که آدم با خودش تنها بمونه
یروزی خیال میکردم عشق علاج همه دردهاست
عشقو فریاد میزدم که آبیه به رنگ دریاست
من ساده با نگاهی دلمو ارزون فروختم
ریشمو خودم سوزوندم واسه همیشه سوختم
حالا عمریه که دیگه عشقو من باور ندارم
تن من میلرزه وقتی اون روزها رو یاد میارم
آسمون دعا کن امشب واسه این مرد تنها
خسته ام بس که نشستم به امید صبح فردا
.
.
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
.
.
کِـــ نَـــزد رَوانـــ پِــــزِشـــکـــ رَفتـــ ،
وَ اَز غَمـــ بُزُرگیـــ کِـــ دَر دِلـــ داشتـــ گُفتـــ …
دُکتُـــر گُفتـــ :
بِـــ فِلانـــ سیـــرکـــ بُـــرو …
آنجـــا دَلقَـــکیـــ هَستـــ ،
آنقَـــدر میـــ خَندانَتـــ تـــا غَـــمَـــتـــ یادَت بِرَوَد …
مَـــرد لَبخَنـــد تَـــلخـــیــــ زَد وَ گُفتـــ :
مَنـــ هَـــمانـــ دَلقَـــکَمـــ …
مَنـــ هَـــمانـــ دَلقَـــکَمـــ …
The post شعر عاشقانه کوتاه برای همسر appeared first on پرشین بکس.